loading...
مشروطی
mH1 بازدید : 5 جمعه 03 آبان 1392 نظرات (0)
تو اتاقمون تو خوابگاه نشسته بودیم (خوابگاه پسرونه) داشتیم چایی می خوردیم که چند تا از دوستامون (حدود ده نفر)میومدن اتاق و هاج و واج به اطراف نگاه میکردند و اتاق رو ترک می کردن.

بعدش چندتا از بچه های بسیجی اومدن و همه جای اتاق رو چک کردن حتی زیر تختاهم گشتن.
بعد از اون نگهبانی دم در اومد تو و اونم همه جارو حتی تو کمدامونم گشت و شاکی اتاق رو ترک کرد.

ما متعجب مونده بودیم که اینا منظورشون چی بوده..که یهو دوستم که نتونست جلو خندشو بگیره گفت که یه جفت دمپایی زنانه پیدا کرده و با خودش آورده تو خوابگاه،الانم جلو دره
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 9
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 6
  • بازدید ماه : 6
  • بازدید سال : 10
  • بازدید کلی : 263